داستان دختر عجول، قسمت ششم جستجو برا خریدای عروسی
داستان دختر عجول، جستجو برا خریدای عروسی
بعد از عقد قرار شد که وقتی یه سری از کارامون راست و ریس بشه عروسی بگیریم. حالا دیگه روز نامزدی برام یه تجربه شده بود. نمی خواستم همه ی کارامو عجله ای و بی برنامه انجام بدم. روزای که علی درگیر کاراش توی شرکت بود من به بازار می رفتم تا چیزایی که میخام بتونم پیدا کنم. شهر ما یه شهر کوچیکه و هر مغازش یه طرف شهره. گاهی باید ساعت ها همه خیابوناشو زیر و رو می کردم تا چیزی که مدنظرمه رو پیدا کنم.
یه روز تصمیم گرفتم با علی بریم لباس عروس و تاج انتخاب کنیم. وارد یه پاساژ شدم که همه ی مغازه هاش لباس عروس داشت وارد اولین مزون شدم. یه لباس عروس انتخاب کردم گفتن که برم توی پرو تا لباسو برام بیارن. وقتی وارد پرو شدم انقد کوچیک بود که نمیشد تکون بخوری چه برسه به اینکه بخای مدل لباس عروس ببینی که توی تنت چطوره. وقتی لباس با هزارتا سختی پوشیدم اصلا جا نبود تکون بخوری بعد یه عروس دیگم توی مزون بود و می خواست لباس پرو کنه. خانمه هی میگفت عجله کن تا این عروس خانمم لباسشو پرو کنه. عجله ای لباس پوشیدم خاستم ببینم پشتش چطوریه که اصن جای تکون خوردن نداشت. بعد خانمه هی اصرار داشت که بهت میاد و خیلی خوبه با این مدل تاج عالی میشه. گفتم بزارید برم یه دور بزنم برمی گردم. اولش فکر کردم که این مزون اینجوریه و احتمالا مزون های دیگه حداقل پروشون بهتره. ولی تمام مزون های اون پاساژ گشتم همه اون مدلی بودن.از اون پاساژ هرچی مدل لباس عروس و تاج دیدم یا خیلی پوشیده شده بود که رنگ و رو نداشت و یا مدلش طرحای بود که توی بورس نبود یا مثلا تاجا انقد قدیمی بود که اصن نگیناش هیچ درخششی نداشت. خب توی روز عروسی آرایش، لباس و تاج به نظرم خیلی توی چشمه. از پاساژ که بیرون رفتیم سوار ماشین شدیم تا بریم مزون دیگه که اون طرف شهر بود.
واقعا وقتی میخای مخصوصا دنبال لباس عروس بگردی توی شهر ما باید ماشین داشته باشی چون مزون ها از هم خیلی دورن و اگه پیاده بری بنظرم چنتا مزون رو بیشتر نمیتونی بگردی. یه چیز دیگه ایم که وجود داره اینه که یه مزون یا پاساژ وجود نداره که همه ی کارای عروس داشته باشه. لباس عروس و تاج یه جا هستن، کفش و کیف یه جای دیگه. اون مزون دیگم که رفتم اگرچه مدلاش بهتر بود ولی پرو و تاجاش تعریفی نداشت. اونروز نتونستم چیزی انتخاب کنم.
روز بعدش خودم تنها رفتم که این بار کیف و کفش انتخاب کنم. باز کیف و کفش بهتر بود حداقلش اینه که تعداد مغازه ها بیشتر بود و کلی تنوع داشتن. کفشای عروس که میپوشیدیم انقد کفشه خشک بود که پا و راه رفتنو برام سخت می کرد. یه جفت کفش پوشیدم جوری بود که نتونستم باهش راه برم و پشت پامو اذیت می کرد. کفشا از نظر استاندارد سطحشون خیلی پایین بود. البته من چون کلا اسپرت میپوشم همه جور کفش پاشنه بلندی برام راحت نیست و راه رفتن برام سخته. کیف و کفشم چیزی که مد نظرم بود پیدا نکردم.
همینجور که داشتم برمیگشتم چشمم به یه آرایشگاهی افتاد که این روزا توی شهر ما خیلی اسم در کرده بود. اونایی که براشون مهم بود که روز عروسی خاص باشن می رفتن این آرایشگاه. ولی خودم شخصا یه تجربه بدی از این آرایشگاه دارم.
عروسی خواهرم بود و زنداداشم خیلی تعریف این آرایشگاهو می کرد و بهم چن روز قبل عروسی پیشنهاد داد که بیا بریم اینجا. منم چون زندادشم مشتریاون آرایشگاه بود گفتم که حتما خوبه. روزعروسی خواهرم ما صبح با زنداداشم رفتیم آرایشگاه. شنیون کارش گفت بشین روی صندلی نشستم و چنتا مدل روی دیوار آرایشگاه بود بهش گفتن این مدل که تقریبا ساده بود فقط پایین موها فر بود رو میخام. گفتش این خیلی سادس گفتم اشکال نداره من این مدلو دوست دارم. خلاصه بعد از اینکه حدودا یک ساعت و نیم این خانم روی موهای من کار کرد وقتی نگاه آیینه کردم اصن تعجب کردم مدل موهام به همه چیز شبیه بود غیر از اون مدلی که من میخاستم. میکاپم میخاستم انجام بدم وقتی کار موشونو دیدم دیگه میکاپو پشیمون شدم. نزدیکای ظهر بود که کارش تموم شد مام باید به جشن می رسیدیم بهش گفتم که اصن از کارت راضی نیستم و گفتن که بشین تا درستش کنم ولی چون عجله داشتم رفتیم خونه. مدل موهام جوری بود که فقط تا به خونه رسیدم موهامو شستم و با اتو صاف کردم.
هر کاری کردم که برم کارای این آرایشگاه ببینم دلم راضی نشد نمیتونستم باز ریسک کنم. ترجیح دادم که آرایشگاه های دیگه رو یه سر بزنم و کاراشونو ببینم. آرایشگاهی که خواهرم رفته بود و البته چنتا از عروسای فامیل رفته بودن مد نظرم بود ولی می خواستم بیشتر جستجو کنم.
اولین دیدگاه را ثبت کنید